جدول جو
جدول جو

معنی اصطلاح کردن - جستجوی لغت در جدول جو

اصطلاح کردن
متداول کردن لفظی برای معنیی خاص. با یکدیگر نهادن، متداول کردن لفظی برای معنی خاصی
فرهنگ لغت هوشیار
اصطلاح کردن
Term
تصویری از اصطلاح کردن
تصویر اصطلاح کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
اصطلاح کردن
обозначить
دیکشنری فارسی به روسی
اصطلاح کردن
bezeichnen
دیکشنری فارسی به آلمانی
اصطلاح کردن
визначати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
اصطلاح کردن
określać
دیکشنری فارسی به لهستانی
اصطلاح کردن
确定
دیکشنری فارسی به چینی
اصطلاح کردن
denominar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
اصطلاح کردن
designare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
اصطلاح کردن
denominar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
اصطلاح کردن
désigner
دیکشنری فارسی به فرانسوی
اصطلاح کردن
benoemen
دیکشنری فارسی به هلندی
اصطلاح کردن
กำหนดคำศัพท์
دیکشنری فارسی به تایلندی
اصطلاح کردن
menamai
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
اصطلاح کردن
اضطرابٌ
دیکشنری فارسی به عربی
اصطلاح کردن
नाम देना
دیکشنری فارسی به هندی
اصطلاح کردن
למנות
دیکشنری فارسی به عبری
اصطلاح کردن
用語を定める
دیکشنری فارسی به ژاپنی
اصطلاح کردن
용어를 정하다
دیکشنری فارسی به کره ای
اصطلاح کردن
terim olarak adlandırmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
اصطلاح کردن
kutaja
دیکشنری فارسی به سواحیلی
اصطلاح کردن
শব্দ নির্ধারণ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
اصطلاح کردن
اصطلاح کرنا
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
مرمت کردن ترمیم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
به سامان آوردن، سر و سامان دادن، درست کردن، تراشیدن یا کم کردن موی سر و صورت، نیکو کردن، صحیح کردن عبارت، درست کردن نوشته ای، مرمت کردن، تعمیر کردن، رفع اختلاف کردن، سازش دادن میان دیگران، آشتی کردن با هم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
Amend, Fix, Rectify, Reform, Shave
دیکشنری فارسی به انگلیسی
исправлять , чинить , реформировать , брить
دیکشنری فارسی به روسی
ändern, reparieren, berichtigen, reformieren, rasieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
виправляти , ремонтувати , реформувати , голити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
poprawiać, naprawiać, reformować, golić
دیکشنری فارسی به لهستانی
修改 , 修复 , 改正 , 改革 , 刮胡子
دیکشنری فارسی به چینی
emendar, consertar, retificar, reformar, barbear
دیکشنری فارسی به پرتغالی
emendare, riparare, rettificare, riformare, radere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
enmendar, arreglar, rectificar, reformar, afeitar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
amender, réparer, rectifier, réformer, raser
دیکشنری فارسی به فرانسوی